(((( هنوز هم بخاری کلاسمان نفتی است ))))
> پریسا آرام میگوید «دیگر انگشت ندارم» و سکوت میکند؛ عمق نگاهش پر از حرف است و از غمی میگوید که انگار با گذشت 5 سال هنوز همانطور تازه مانده است.
>
> به گزارش مشرق به نقل از فارس، پریسا هنوز هم وقتی یاد آن روز میافتد، دلش میگیرد، بغض میکند و به گوشهای خیره میشود.
>
> انگار هنوز باور ندارد که چه بر سرش آمده است؛ گاهی اوقات ترجیح میدهد با هیچکس حرف نزند و تنها به خاطرات شیرین سالهای کودکیاش و قبل از تلخترین حادثه زندگیاش، بیندیشد اما باز نمیشود و دوباره آن لحظات جایگزین شادیها میشوند.
>
> درست 5 سال پیش بود، یک روز سرد پاییزی مثل همین روزها؛ بچهها دور چراغ علاءالدین کلاس میچرخیدند و شیطنت میکردند.
>
> خودشان هم نمیدانستند چه شد، چراغ علاءالدین ناگهان بر زمین افتاد، نفت جاری شد و آتش، شعلهور؛ با تمام وجود فریاد میکشیدند و کمک میخواستند اما تنها آب شدن خودشان را میدیدند.
>
> آمدند، به کمکشان آمدند اما باز هم دیر شد؛ آتش زیباییها را به تاراج برده بود و در این بین به پریسا بیش از همه بدهکار بود.
>
> * تمام انگشتانم در آتش سوخته است
>
> پریسا درباره آن روز خیلی با آرامش صحبت میکند و دیگر مثل روزهای اول با گفتن هر کلام، اشک نمیریزد اما عمق نگاهش پر از حرف است و از غمی میگوید که انگار با گذشت 5 سال هنوز همانطور تازه مانده است.
>
> پریسا طاهری به خبرنگار اجتماعی باشگاه خبری فارس «توانا» میگوید: در هنگام وقوع آتش سوزی در آذر ماه 85 در کلاس دوم دبستان درس میخواندم و الان کلاس دوم راهنمایی هستم و با 5 همکلاسی آسیب دیدهام(دانشآموزان دختر) در یک کلاس درس میخوانیم.
>
> وی میافزاید: در آن حادثه آتشسوزی حدود 45 درصد دچار آسیبدیدگی شدم و قسمتهای مختلفی از بدنم سوخت که شدیدترین آن قطع شدن هر 10 انگشتم بوده است و الان فقط در حد یک بند از هر کدام باقی مانده است.
>
> * معدل سال گذشتهام 19،70 شد/هنوز درد دارم
>
> این دانشآموز آسیب دیده ادامه میدهد: کارهای شخصی و روزانهام را مادرم انجام میدهد و خودم قلم و خودکار را به کمک باقیمانده انگشت شصت و انگشت اشارهام به دست میگیرم.
>
> وی که سال گذشته را با معدل 19.70 در پایه اول راهنمایی پشتسر گذاشته است، ادامه میدهد: در حال حاضر درد و سوزشهایم نسبتاً کمتر شده اما محل سوختگیها همیشه خارش دارد که باعث میشود از پماد استفاده کنم.
>
> *الان هم بخاری کلاسمان نفتی است/در مدارس از شوفاژ استفاده شود
>
> پریسا به وضعیت فعلی سیستم گرمایشی کلاس درسشان در مقطع راهنمایی اشاره میکند و میگوید: الان هم بخاری کلاسمان نفتی است و طوری است که هم با نفت و هم با برق کار میکند و گاهی اوقات اگر برق قطع شود، دود میکند.
>
> وقتی از او میپرسیم که چه سخنی با وزیر و مسئولان وزارت آموزش و پرورش دارد، اینگونه بیان میکند: شما را به خدا در تمام کلاسهای مدارس کشورمان از شوفاژ استفاده کنید نه از بخاری.
>
> وی ادامه میدهد: از ما گذشت اما حداقل در مدارس از شوفاژ استفاده کنید که برای بقیه دانشآموزان حادثهای پیش نیایید چون واقعاً با این حادثهای که برایمان اتفاق افتاد در زندگی روزمره مشکل داریم.
> پریسا آرام میگوید «دیگر انگشت ندارم» و سکوت میکند؛ عمق نگاهش پر از حرف است و از غمی میگوید که انگار با گذشت 5 سال هنوز همانطور تازه مانده است.
>
> به گزارش مشرق به نقل از فارس، پریسا هنوز هم وقتی یاد آن روز میافتد، دلش میگیرد، بغض میکند و به گوشهای خیره میشود.
>
> انگار هنوز باور ندارد که چه بر سرش آمده است؛ گاهی اوقات ترجیح میدهد با هیچکس حرف نزند و تنها به خاطرات شیرین سالهای کودکیاش و قبل از تلخترین حادثه زندگیاش، بیندیشد اما باز نمیشود و دوباره آن لحظات جایگزین شادیها میشوند.
>
> درست 5 سال پیش بود، یک روز سرد پاییزی مثل همین روزها؛ بچهها دور چراغ علاءالدین کلاس میچرخیدند و شیطنت میکردند.
>
> خودشان هم نمیدانستند چه شد، چراغ علاءالدین ناگهان بر زمین افتاد، نفت جاری شد و آتش، شعلهور؛ با تمام وجود فریاد میکشیدند و کمک میخواستند اما تنها آب شدن خودشان را میدیدند.
>
> آمدند، به کمکشان آمدند اما باز هم دیر شد؛ آتش زیباییها را به تاراج برده بود و در این بین به پریسا بیش از همه بدهکار بود.
>
> * تمام انگشتانم در آتش سوخته است
>
> پریسا درباره آن روز خیلی با آرامش صحبت میکند و دیگر مثل روزهای اول با گفتن هر کلام، اشک نمیریزد اما عمق نگاهش پر از حرف است و از غمی میگوید که انگار با گذشت 5 سال هنوز همانطور تازه مانده است.
>
> پریسا طاهری به خبرنگار اجتماعی باشگاه خبری فارس «توانا» میگوید: در هنگام وقوع آتش سوزی در آذر ماه 85 در کلاس دوم دبستان درس میخواندم و الان کلاس دوم راهنمایی هستم و با 5 همکلاسی آسیب دیدهام(دانشآموزان دختر) در یک کلاس درس میخوانیم.
>
> وی میافزاید: در آن حادثه آتشسوزی حدود 45 درصد دچار آسیبدیدگی شدم و قسمتهای مختلفی از بدنم سوخت که شدیدترین آن قطع شدن هر 10 انگشتم بوده است و الان فقط در حد یک بند از هر کدام باقی مانده است.
>
> * معدل سال گذشتهام 19،70 شد/هنوز درد دارم
>
> این دانشآموز آسیب دیده ادامه میدهد: کارهای شخصی و روزانهام را مادرم انجام میدهد و خودم قلم و خودکار را به کمک باقیمانده انگشت شصت و انگشت اشارهام به دست میگیرم.
>
> وی که سال گذشته را با معدل 19.70 در پایه اول راهنمایی پشتسر گذاشته است، ادامه میدهد: در حال حاضر درد و سوزشهایم نسبتاً کمتر شده اما محل سوختگیها همیشه خارش دارد که باعث میشود از پماد استفاده کنم.
>
> *الان هم بخاری کلاسمان نفتی است/در مدارس از شوفاژ استفاده شود
>
> پریسا به وضعیت فعلی سیستم گرمایشی کلاس درسشان در مقطع راهنمایی اشاره میکند و میگوید: الان هم بخاری کلاسمان نفتی است و طوری است که هم با نفت و هم با برق کار میکند و گاهی اوقات اگر برق قطع شود، دود میکند.
>
> وقتی از او میپرسیم که چه سخنی با وزیر و مسئولان وزارت آموزش و پرورش دارد، اینگونه بیان میکند: شما را به خدا در تمام کلاسهای مدارس کشورمان از شوفاژ استفاده کنید نه از بخاری.
>
> وی ادامه میدهد: از ما گذشت اما حداقل در مدارس از شوفاژ استفاده کنید که برای بقیه دانشآموزان حادثهای پیش نیایید چون واقعاً با این حادثهای که برایمان اتفاق افتاد در زندگی روزمره مشکل داریم.

No comments:
Post a Comment