Blog Archive

Saturday, October 29, 2011

FW: nirohay mosalah v melat

HADAF ra MOGHADDAS bedarim..........H.





سخنی با شما .
آیا هرگز از خود پرسیده اید چرا سربازان در جبهه جنگ ملزم به فرمانبری از فرماندهی خود هستند ؟ آیا میدانید سربازان در جبه های جنگ با علم باینکه امکان کشته شدنشان میباشد با تمام قوا برای تصاحب سنگر ها به دشمن حمله کرده کشته شده و یا می کشند ؟ آیا میدانید در جنگ میان دو کشور همه تهاجمات و حمله های نظامی توسط فرماندهی کل در محل سر فرمانده ای پشت دربهای بسته تصمیم گیری شده سپس به وسیله کلمه رمز به تمام واحدهای حاضر در جبهه ابلاغ میشود ؟ آیا میدانید در جوامع مترقی و پیشرفته در زمان بروز بحران و حادثه غیر طبیعی که منجر به خط سقوط کشور بدست دشمنان داخلی و خارجی گشته و به استقرار یک نظام غیر ملی و استبدادی میگردد وظیفه نیروهای مسلح بر عکس نظام جمهوری اسلامی که نیروهای مسلح را برای سرکوب ملت بکار میگیرد فقط حفظ و حراست از استقلال و تمامیت ارضی کشور است و نه ایستادن در مقابل ملت ؟ آیا میدانید وظیفه نهادهای ملی آگاه و متخصص جامعه در همه زمینه های علمی و عملی در داخل و خارج از کشور است تا بلافاصله و بدون فوت وقت گرد هم آمده فارغ از افکار سیاسی و فکری خود نهادی را تشگیل دهند تا جامعه را در مسیر صحیح و روشن جهت رسیدن به اهداف ملی و استقلال و آزادی و دمکراسی در مبارزه ای بی امان قرار داده با دشمن استقرار یافته در میهنشان به مقابله بپردازند .
پس با توجه به این شواهد و اینکه میهن ما بیش از ۳۲ سال است باشغال جماعتی خائن و وطن فروش در زیر نقاب اسلام و دین در آمده و با علم باینکه همه راههای مبارزاتی را رفته ایم چرا در این راه ناکام مانده ایم ؟ جواب بسیار روشن است خود محوری ، بلند پروازی ، تکروی ، کینه توزی ، تکصدایی ، و در نهایت با هم نبودن و و و اینها ضعفهای ما در درون و برون از میهن است که همواره آب را در هاون کوبیده و میکوبیم و در یک نقطه بدور خود میگردیم نظام برنده و ما بازنده ایم . این سخنان را یک جامعه شناس با شما در میان میگذارد و نه کسی که تنها از راه دلسوزی و تعصب سخن میگوید و محتوائی در گفتارش نیست . بیش از ۳۲ سال تحقیق در احوال نظام مذهبی و سیاسی حاکم بر ایران با توجه به شرایط حاکم بر منطقه تنها دو گزینه بیشتر پیش روی ما قرار ندارد مهم یک پرهیز از تفرقه اما یکی شدن با هر فکر و اندیشه سیاسی و در نهایت اعتصابات فراگیر سراسری که میتواند سند تضمین فروپاشی نظام باشد . دوم حمایت و جذب سیاست های قدرتهای خارجی بویژه ایالات متحده امریکا و کشورهای غربی که تا مهم اول انجام نگیرد مهم دوم عملی نیست نمونه های آنرا در مصر ، تونس و لیبی شاهد بوده و هستیم اینها جان کلام و همه آن چیزی است که هدف را برای ما توجیح میکند و لا غیر . حال این شما و این نظام ولایت . ۳۲ سال گفتنیها گفته شده و حال زمان آن است که از حرکتهای بی حاصل دوری جسته و به نقطه عطف نگاهی داشته باشیم . تا نظر شما چه باشد ؟


No comments:

Post a Comment